کد مطلب:140549 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:157

جسارت یزید پلید به سر مطهر حضرت سیدالشهداء
مرحوم ابن شهرآشوب در مناقب می گوید:

سر امام مظلوم علیه السلام را در طبقی از طلا نهاده بودند و اولین سخن یزید ناپاك با آن حضرت این بود:

كیف رایت الضرب یا حسین علیه السلام چگونه دیدی ضربت دست مرا؟

قال المفید ثم اقبل علی اهل مجلسه یزید رو كرد به حضار مجلس و گفت این مرد تا زنده بود بمن افتخار می كرد و می گفت پدر من بهتر از پدر یزید است ای مردم پدرش با پدر من در باب سلطنت و خلافت مخاصمه كرد خدا پدر مرا بر پدرش ظفر داد و اما اینكه می گفت مادرم بهتر از مادر یزید بود این راست است فلعمری ان فاطمة بنت رسول الله خیر من امی و اما اینكه می گفت جدم بهتر از جد یزید است البته هر كه ایمان به خدا و اقرار به روز جزا دارد باید پیغمبر صلی الله علیه و آله را از همه كائنات بهتر بداند و اما اینكه می گفت خودم از یزید بهترم گویا این آیه را از قرآن نخوانده بود كه می فرماید قل اللهم مالك الملك تؤتی الملك من تشآء الی آخر.

مرحوم علامه قزوینی در ریاض الاحزان می فرماید:

آن حرامزاده استدلال كرد باین آیه خواست به مردم بفهماند كه این خلافت من از جانب الله است همین استدلال دلالت بر كمال جهل و غباوت آن شقی دارد


زیرا اگر او و پدرش معاویه لعنة الله علیهما غاصبانه و عدوانا خلافت كردند، این خلافت قطعا از جانب الله نبوده مثل سلطنت نمرود و شداد و بخت النصر و امثال ایشان از طواغیت چنانچه معاویة ابن ابی سفیان روزی همین استدلال را با امام حسن علیه السلام نمود حضرت فرمود الخلافة لمن عمل بكتاب الله و سنة نبیه لیست الخلافة لمن خالف كتاب الله و عطل السنة خلافت از برای كسی است كه عمل به كتاب الله و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله كند نه آنكه مخالفت با كتاب الله كند و معطل بگذارد سنت رسول الله را آن خلافت نیست و خلیفه هم خلیفه نیست.

در كافی حضرت صادق علیه السلام در این باب مثل می زند به كسی كه لباسی دربر دارد و دیگری از بر او بكند و غصب كند آیا صاحب لباس می شود اینست كه شاه اولیاء در خطبه ی شقشقیه می فرماید.

اما و الله لقد تقمصها فلان و انه یعلم ان محلی منها محل القطب من الرخی ینحدر عنا السیل و لا یرقی الطیر فسدلت دونها ثوبا و طویت عنها كشحا الخ



كی كسی ابلیس را داده است بر آدم شرف

كه كسی كرد اهرمن را بر سلیمان اختیار



تبر مذاب بعد از ذكر استدلال یزید به آیه ی قل اللهم می گوید از تاریخ عین القضاء نقل شده كه چون سر مظلوم كربلا را پیش روی یزید نهادند و كان بیده قضبب فكشف عن شفیته و ثنایاه و نكثهما بالقضیب در دست یزید چوبدستی از جنس خیزران بود و به آن چوب دو لب قرآن خوان ابی عبدالله علیه السلام را از هم باز می كرد و دندانهای حضرت را بیرون می انداخت بعد به لبهای مبارك چوب می زد و اشعاری می خواند كه لیت اشیاخی ببدر شهدوا كجایند آباء و اجداد و پیران ما كه در غزوه ی بدر حاضر بودند و در دست اصحاب محمد صلی الله علیه و آله كشته شدند بیایند ببینند كه چگونه تلافی به آل محمد صلی الله علیه و آله كردم سرهای اولادش را بریدم و كفر باطنی خود را ظاهر كردم مردم شامی حاضر بودند و این كفرها را از یزید شنیدند


رنگ رخسارشان تغییر كرد و گفتند:

خود را پادشاه اسلام می خواند و كفر می گوید و ثقل علیهم مما شاهدوه بعلاوه چه قدر جسارت با سر بریده می كند فرای یزید تغیر وجوه اهل الشام من الناس از حالت اهل مجلس یزید را ترس گرفت گفت آیا می شناسید این سر كیست این سر حسین بن علی علیهماالسلام است كه افتخار می كرد جد و پدر و مادرم از پدر و مادر یزید بهترند عم من و خال من بهتر از یزید است و خودم بهتر از یزیدم زیرا كه دیدند رسول خدا مرا بزانوی خود نشاند و در حق من فرمود حسین علیه السلام ریحانه باغ من و سید شباب جنت است در نسل و اولاد من پیغمبر صلی الله علیه و آله دعا كرده من اولی ترم از یزید باین امر و لیكن گویا حسین علیه السلام آیه ی قل اللهم را ملاحظه نكرده كه خدا به هر كه می خواهد سلطنت بدهد می دهد و از هر كه می خواهد بگیرد می گیرد و او را قابل ندانست نداد و مرا لایق دید داد به همین دلیل شامیان احمق رام شدند و یقین كردند همین است كه می گوید و حال آنكه تاویل آیه ی مباركه این نبوده و نیست باری از كلام برخی این طور معلوم می شود كه چوب خیزران در دست آن پلید بود چنانچه رسم جبابره اینست ولی مرحوم سید در لهوف می فرماید:

دعا یزید علیه اللعنة بقضیب خیزرانه گفت بیاورید آن چوب خیزران مرا چون آوردند و بدست آن پلید دادند فجعل ینكث به ثنایا الحسین علیه السلام شروع كرد با آن چوب با دندانهای آقا بازی كردن ابن شهرآشوب و طبری و بلادری و ابن اعثم كوفی می نویسند: چون سرها را پیش روی آن ملحد نهادند با قضیب خیزران خود بر ثنایای حضرت می زد و می گفت یوم بیوم بدر امروز به تلافی روز بدر.

جمله «جعل ینكث به ثنایا الحسین علیه السلام» یعنی: با چوب خیزران مثل كسانی كه در فكر فرو رفته اند با لب و دندان و سر حضرت بازی می كرد، و در برخی از عبارات تعبیر به قرع هم شده چنانچه در زیارت آن حضرت می خوانی كه السلام علی الثغر المقروع بالقضیب.


«قرع» در لغت به معنای كوبیدن است لذا «قرع الباب» یعنی درب را كوبید و «قرع ثنایاه» یعنی دندانهایش را كوبید.

و در پاره ای از عبارات به «دق» نیز تعبیر شده كه آن هم به معنای كوبیدن است چنانچه در كامل السقیفه نقل كرده:

ان الذی جاء بالطشت كان غشاه بغشاوة فوضعه بین یدی یزید یعنی آن نامردی كه سر آقا را به طشت نهاده بود روی سر مطهر پرده كشیده بود آورد در پیش روی یزید ملعون نهاد و كان بید یزید قضیب محلی طرفاه بالذهب در دست یزید چوبی بود كه دو سر آنرا طلا گرفته بودند فكشف بالقضیب عن الطشت و رفع الغشاوة با چوبدستی آن پرده را از روی طشت طلا برداشت چشمش به سر بریده ی آقا افتاد آتش حقد سینه اش مشتعل شد فجعل یدق ثنایاه شروع كرد با آن چوب هر دو سر طلا دندانهای حضرت را كوبیدن ابی مخنف در مقتل خود از قرع و نكت و دق بالاتر می نویسد و می گوید: فجعل یزید ینكث ثنایا الحسین علیه السلام با قضیب خود شكست ثنایای حضرت را.

و صاحب زبدة الریاض هم می نویسد لما وضع الرأس بین یدیه اخذ قضیبا فضرب بها ثنایا الحسین علیه السلام حتی كسرت یعنی چون سر مطهر را بنزد آن كافر گذاردند قضیب خود را بدست گرفته آنقدر زد تا دندانهای حضرت را شكست.

سمرة بن جندب یكی از صحابه رسول صلی الله علیه و آله بود از جای برخاست فریاد زد یا یزید قطع الله یدك تضرب ثنایا ظالما رایت رسول الله یقبلها و یلثم ما بین شفتیه ای یزید خدا دستت را قطع كند من مكرر دیدم رسول خدا میان دو لب او را می بوسد صاحب روضة الشهداء هم این واقعه را نقل می كرد كه یزید حكم كرد سمرة بن جندب را از مجلس اخراج كردند و گفت درك صحبت رسول خدا نموده ای و الا گردنت را می زدم سمرة گفت ولدالزنا ملاحظه صحبت مرا با رسول خدا می كنی آیا ملاحظه نمی كنی كه این پسر پیغمبر صلی الله علیه و آله و پاره ی تن آن سرور


است.

مرحوم علامه قزوینی در ریاض الاحزان می گوید:

شكستن دندان قول ضعیف و روایت نحیفی است و مرحوم مفید قدس سره الفاظ «قرع» و «نكث» و «دق» را حكایت نفرموده است.